بهمن محصص نقاش، مجسمه‌ساز و مترجم ایرانی

بهمن محصص نقاش، مجسمه‌ساز و مترجم ایرانی

با سلام خدمت دوستان در این مقاله سعی بر معرفی  بهمن محصص نقاش، مجسمه‌ساز و مترجم ایرانی و اثرش شده است

 بهمن محصص را می‌توان دانش‌آموخته غربی دانست که آن را باهنر شرق تلفیق کرد و به دنیای ایران تحویل داد.

بهمن محصص

بیوگرافی بهمن محصص

 بهمن محصص در سال ۱۳۰۹ در خانواده‌ای لاهیجانی در رشت به دنیا آمد. خاندان محصص مشتمل بر حدود ۱۵ خانواده بود که از مالکین لاهیجان و در کار تجارت چای و ابریشم بودند. و در محلهٔ پردسر این شهر اقامت داشتند. به گفتهٔ حسین محجوبی «همهٔ محصص‌ها کاراکتر غریبی داشتند. ولی بهمن از همه پیچیده‌تر و خاص‌تر به نظر می‌رسید.» اردشیر محصص کارتونیست شهیر ایرانی پسر عموی او نیز جایگاهی رفیع در جریان نوگرای ایران دارد.

 بهمن محصص نقاش، مجسمه‌ساز و مترجم پیشروی ایرانی بود. نقاشی‌های آوانگارد بهمن محصص از آثار معتبر نقاشی مدرن ایران محسوب می‌شود.

محصص در نظرسنجی نوروز سال ۹۴ فصلنامهٔ حرفه: هنرمند برای انتخاب ده هنرمند برگزیده هنر نوگرای ایران که بین صد هنرمند و هنرشناس انجام شد. در صدر فهرست هنرمندان نوگرای ایران از دههٔ بیست تا به امروز قرار گرفت.

بهمن محصص

 بهمن محصص نسبش از طرف پدر به مغول‌ها و از طرف مادر به قاجارها می‌رسد. در ۱۴ سالگی در کارگاه و نمایشگاه محمد حبیب محمدی نقاش گیلانی که هنر را در آکادمی هنر مسکو فراگرفته بود. شروع به کار کرد. پدر او کارمند ادارهٔ تلگراف و تلفن بود و به تهران منتقل شد. به گفتهٔ محجوبی «خیلی با کسی نمی‌جوشید. و فکر می‌کنم بهمن‌خان این بدعنقی را از او به ارث برده باشد.»

در زمان اقامت خانوادگی در تهران محصص چند ماهی در دانشگاه هنر تهران به تحصیل پرداخت. در همین زمان بود. که او به انجمن خروس جنگی که توسط جلیل ضیاپور تأسیس شده بود. پیوست و برای مدتی ویراستار هفته نامهٔ ادبی هنری «پنجه خروس» بود.از طریق همین انجمن او به جریان نوگرای ایران وارد شد. که از اعضای آن نیما یوشیج، پدر شعر نوی فارسی، سهراب سپهری، هوشنگ ایرانی و غلامحسین غریب بودند. او با بزرگان زمان خود نظیر نیما یوشیج، فروغ فرخزاد و جلال آل احمد معاشرت داشت.

 بهمن محصص در سال ۱۳۳۳ به اروپا سفر کرده و در ایتالیا ساکن شد. و در آکادمی هنر رم مدتی نزد فروچیو فراتزی به آموختن هنر مشغول شد. حاصل این دوره از زندگی محصص، چندین نمایشگاه گروهی و انفرادی در داخل و خارج ایتالیا و شرکت در نمایشگاه‌هایی چون بی‌ینال (دو سالانه) ونیز، سائوپائولو و پاریس بود.

 بهمن محصص با دختر پسرعموی پدرش به نام «نزهت‌الملوک» که در بندر انزلی دبیر بود. و بعداً در تهران رئیس دانشسرای عالی دختران بود در سال ۱۳۵۶ ازدواج کرد. نزهت‌الملوک که به‌طور مستقل برای خود زندگی می‌کرد در حدود ۱۳۷۵ یا ۱۳۷۶ به علت تومور مغزی درگذشت.

بهمن محصص

بازگشت به ایران

 بهمن محصص در سال ۱۳۴۲ به امید برپا کردن جنبشی نو در هنر کشورش به ایران بازگشت. و در نمایشگاه‌ها و کنفرانس‌ها و برنامه‌های متعددی شرکت کرد. محصص آثاری از پیراندلو، مالاپارته و کالوینو را از ایتالیایی و آثاری از اوژن یونسکو و ژان ژنه را از فرانسوی به فارسی ترجمه کرد.

در سال ۱۳۴۸ از ادامه فعالیت در ایران صرف نظر کرد. و به رم بازگشت و در همان‌جا به ادامه زندگی و کار پرداخت. او در این دوران سفارش ساخت. مجسمه‌هایی را برای برپایی در تهران دریافت کرد. اما بسیاری از آثار عمومی او پس از انقلاب اسلامی نابود شده یا آسیب دیدند. و خود هنرمند نیز باقی کارهای خود در ایران را از بین برد. او گاهی به ایران سفر می‌کرد و سرانجام در ۱۳۸۹ در انزوای خودخواسته در رم رخت از جهان بربست.

در کارنامه هنری محصص، افزون بر نقاشی و مجسمه‌سازی، می‌توان طراحی برای کتاب‌ها را نیز دید. که برای نمونه طراحی‌های کتاب اورازان نوشته جلال آل احمد کار اوست.

بهمن محصص

رنگ‌های  در اثر  بهمن محصص

رنگ‌های در اثر  بهمن محصص ، ماهیتی جسمانی و سنگین دارند. به طوری که این سنگینی، گویی عناصر تصویر شده را با جاذبه‌ای شدید. بر سطح بوم ثابت کرده است. در مستند “چشمی که می‌شنود” کاری که احمد فاروقی قاجار در سال ۱۳۴۶ از محصص ساخته شده به خوبی دیده می‌شود. که او چطور با قلم‌موهای سرپهن، درشت و زبر، زمینه کارهایش را می‌سازد. و نقاشی را سرانجام با همان قلم به پایان می‌رساند.

بهمن محصص

 بهمن محصص در انجمن خروس جنگی

 بهمن محصص با نمایشگاهی با عنوان “فی‌فی فریاد می‌کشد” در دهه‌ی ۴۰ با آثارش معرفی شد. و از آن پس از جمله نقاشان نام‌آور ایران شناخته می‌شد. در سال ۱۳۴۲ بهمن محصص به منظور بر پا کردن جنبشی نو در هنر کشورش به ایران بازگشت. و در نمایشگاه‌ها و کنفرانس‌های متعددی شرکت نمود. او پس از مهاجرت به تهران کارش را در کارگاه نقاشی “جلیل ضیاپور” ادامه داد و به انجمن هنری-ادبی “خروس جنگی” پیوست.

این انجمن که به همت ضیاپور تاسیس شده بود، قصدش معرفی هنر نوین و مقابله با سنت‌های دست و پاگیر در هنر و شعر بود. کسانی چون سهراب سپهری و نیما یوشیج از دیگر هنرمندانی بودند. که با این انجمن همکاری داشتند. محصص آثار بسیاری را متأثر از اشعار نیما یوشیج خلق کرد. از آن جمله می‌توان به تابلوی “عقاب کور” اشاره کرد. که اشارتی است به شعر “عقاب نیل” که نیما آن را در سال ۱۳۰۸ سروده‌است.

بهمن محصص

صندلی‌ها اثر  بهمن محصص

محصص از پیشگامان طراحی صحنهٔ تئاتر در ایران بود. او نمایش صندلی‌ها اثر اوژن یونسکو را به روی صحنه برد. او برای این نمایش تعدادی صندلی دکوراتیو و اکسپرسیو طراحی کرد که وقتی کنار هم قرار داده می‌شدند. جنگلی آبستره را به ذهن متبادر می‌کردند. طراحی دیگر او برای تولید هنری چهارم از لوییجی پیراندلو به مناسبت صد سالگی آن بود. که در آن فرم‌های فلزی تندیسی در تضاد با پرده‌های سادهٔ کیسه‌ای قرار گرفته بود.

بهمن محصص

 بهمن محصص آثار نویسندگانی چون “لوئیجی پیراندلو”، “اوژن یونسکو”، “ژان ژنه”، “ایتالو کالوینو” و … را ترجمه کرده است. او جزء نخستین نقاشان و هنرمندان ایرانی بود که نقاشی را به شیوه‌ی غربی آموخت و آن را با نگاهی شرقی آمیخت. مسئله‌‌ی تکنیک، رنگ‌گذاری و ساخت زمینه‌‌ی اثر از ویژگی‌های مهم در آثار بهمن محصص محسوب می‌شود.

بهمن محصص

نقاش بهمن محصص

بهمن محصص

مجسمه های  بهمن محصص

بهمن محصص
بهمن محصص

کارنامه هنری محصص

بهمن محصص
بهمن محصص

نقد آثار  بهمن محصص

بسیاری از منتقدان و مفسران جریان هنر نو، محصص را به‌عنوان هنرمند نوگرا نمی‌شناسند. و عده‌ای از منتقدان هم‌نظری دقیقاً مخالف این نظر دارند. شهروز نظری معتقد است که آثار محصص به لحاظ بصری و ژانری در جریان هنر ایران هیچ تأثیرگذاری ندارد. اما محصص شمایل پروتاگونیستی که هنرمندان معاصر دارند را داراست و در رفتار خود نمایش می‌دهد، موضع‌ می‌گیرد. مخالفت و لجبازی‌ می‌کند و از این منظر هنرمند بسیار مهمی است.

بهمن محصص

سبک هنری  بهمن محصص

یکی از مشخصه‌های اصلی آثار نقاشی  بهمن محصص بی‌سر بودن فیگورها و درگیری‌های فیزیکی است که فیگورها با خوددارند. بسیاری از منتقدان فیگورهای درگیر محصص را به آثار فرانسیس بیکن تشبیه می‌کنند. دربسیاری از کارهای محصص تأثیرات هنر مدیترانه‌ای مشهود است.

بهمن محصص

آثار بهمن محصص

آثاری با پیکره های عضلانی و سترگ با سر های کوچک انسان هایی بی دست و پا که در جهانی بی دست پا در تقلا برای زندگانی هستند. هیولاهایی با چشمان فروخفته آثاری زمخت که جولانگاه قلم مویی است. که با رنگ ها و نیم‌رنگ ها عضلاتی را ظاهر می‌کند.که در هر تابلو ، شکل منتظم هندسی به خود می‌گیرد. و این هندسه عضلانی با پیچش به دور خود و یکدیگر در پی ایجاد توازنی قرینه وار است.

و این توازن و تقارن در کشاکش پیکره ها و توازن شکلی تندیس های زوج بیشتر نمایان می شود. اندام اغراق آمیز این موجودات با تجلی اکسپرسیو خود. با تناسبات و وضعیت های نا منتظر همانقدری امروز اند. که می توانند ما قبل تاریخی شمرده شوند. که همانقدر طبیعی اتد که کابوس وار پیکره ها در عین خشونت و زمختی که دارند بخاطر عدم عقل و هویت و احساس ترحم بیننده را نیز بر می انگیزند .

بهمن محصص
بهمن محصص

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *