گالری اثار نقاشی والنتین الکساندرویچ
باسلام خدمتدوستان در این مقاله به اثار هنرمند نقاش روسی والنتین الکساندرویچ پرداختیم
والنتین الکساندرویچ جایگاه خاصی در نقّاشی روسیه در پایان قرن ۱۹ و در آغاز قرن ۲۰ به دست میآورد.تغییرات جامع و فراگیری انجام میدهد و راه جدیدی در هنر روسی به وجود مـیآورد و همچنین دو دوره نقاشی روسی را به یکدیگر پیوند میدهد.A
والنتین الکساندرویچ هنگامی فعّالیّت هنریاش را در دهه ۸۰ قرن ۱۹ میلادی شروع میکند،که کارهای هنرمندان رئالیست در اوج شکوفایی است؛هنرمندانی که در اتحادیهای برای برگزاری نمایشگاههای هنرمندان مهاجر(برودویشیدکی)،گردهم آمدهاند.
سنت و نوگرایی در آثار والنتین الکساندرویچ بـه صورتی خارق العاده و ارگانیک به یـکدیگر پیـوند میخورند.به همین خاطر،نسبت به افرادی که به سنت نقّاشی روسیه اعتقاد دارند و رئالیست را در نقّاشی پرتره مانند رپین به کار میبرند،علاقه نشان میدهد.به خاطر تلاش همیشگیاش برای سبکهای جـدید،با نوگرایان نـیز ارتباط نزدیک دارد.این وجـوه مـختلف در آثار والنتین الکساندرویچ ،بههیچوجه،گواهی بر آشفتگی او نیست. این هنرمند به این دلیل چند جنبه دارد که بر سر چهارراه ایستاده است،زیرا نمیخواهد در دوران سخت تحول چیزی را فراموش کند و میخواهد تمام میراث گذشته را از آن خود کرده و به آن حیات تـازهای ببخشد و تـفسیر کند.درست همین مسئله که سرف به سوی همه میرود،او را در مدرسه،آدمی مهّم، مبارزی ثابتقدم برای هنر واقعی،هنرمندی نوگرا بدون اینکه از هنر پیشینیان خود ببرد و در آخر، کسیکه با دیگران راه جدیدی را هموار میکند،مطرح میسازد.در اینجا هم راز همان نـقّاشی را جـستوجو میکند که سـرف به عنوان مدیر مدرسه نقّاشی مسکو بازی میکند.نقّاشان متفاوتی مثل کوزماپتروف، ودکین،نیکلای اولیانف،پاول کزنف،مارتیروس ساریان،ایلیا ماشکف،میشائیل لارینف و کنستانتین یون به کـارگاه او راه مییابند.هرکدام از این افراد میتوانند از تجربیات،پیشنهادهای فاضلانه،الگو و تصورات استاد به عنوان هنرمندی والا کـه در آثـار او وجـود دارد استفاده کنند و آنها را از آن خود بسازند. دوران کودکی سرف را هم جوی هنری احاطه کرده است.والنتین سرف در سال ۱۸۶۵ در خانواده آهنگساز و موسیقیدان روسـی مـعروف متولد میشود.مادرش هم آهنگساز و پیانیست است. مادرش افکار دمکراتیک نویسندگان انقلابی دهه ۶۰ قرن نوزدهم مـیلادی،نیکلای چـرنوینسکی و نـیکلای دوبرولیبوف را دارد و به پیمان آنها وفادار مانده و تبلیغات بسیاری برای فرهنگ روسی برای مردم انجام میدهد.
والنتین الکساندرویچ نقّاشی را خیلی زود آغاز کرده و درست همین زمان شروع به آموختن میکند:ابتدا در مونیخ (جایی که بعد از مرگ پدرش زندگی میکرد)و بعد در پاریس،زمانیکه سرف نه ساله به توصیه انتوکلاسکی رپین اعتماد میکند؛یعنی کـسیکه بعدها، نه فقط معلم،بلکه دوست و همکارش میشود.رپین در این زمان در پاریس،جاییکه سفر دانشجویی را بعد از فارغ التحصیلی از آکادمی هنر پترزبورگ بدانجا انجام میدهد،اقامت دارد.سرف در آنجا به آتلیه او میرود.رپین،سرف را وامیدارد تا از مدلهای گچی، نقّاشی و بهطور طبیعی رنـگ کند.
بازگشت والنتین الکساندرویچ در سال ۱۸۷۵ به روسیه،تحصیل او را در نزد رپین مختل میکند.بعد از چندسال،و در سال ۱۸۷۸ است که میپذیرد نزد رپین که در مسکو اقامت گزیده است،آموزش ببیند و آموزش را جدّی و سیستماتیک آغاز کند.چند طرح اولیّه از آن زمان باقی مانده است کـه نـشان میدهد،معلّم چقدر زحمت کشیده تا شاگردان را به دریافتی بیواسطه از طبیعت برساند و به آنها یاد دهد که چگونه چشم و دست خود را در بازآفرینی اشیاء،فرم،ساختار و رنگها،تمرین دهند.
رپین برای استعدادوالنتین الکساندرویچ ،اجبار معمول دیگر دانشآموزان را قرار نـمیدهد زیـرا از این میترسد که مانع این جوان در بهرهگیری از استعدادش شود. سرف در کنار رپین زندگی میکند:آنها دست در دست هم کار میکنند و این شاگرد به دست استاد نگاه میکند.معلّم و شاگرد،اغلب یک مدل را پیش رو دارند. رپین در ایـن زمـان بـر ترکیببندی بزرگی کار میکند و سـرف دسـتیارش اسـت.سرف انبار غله را در پس زمینه تابلوی رپین-بدرود با سرباز-،نقاشی میکند و با رنگ و روغن،پرتره گوژپشت معروف را که رپین بسیار از او به عنوان مدل استفاده میکند،و فیگور اصـلی صـحنه نـقّاشی حرکت دسته مذهبی در استان کورسک است،میکشد.در سال ۱۸۸۰ سـرف بـا معلمش،در منطقه ساپوروشیه به دنبال مواد لازم برای تابلوی قزاقهای ساپورش میروند.او با رپین صحنههایی از زندگی ساپاروشها میکشد.